دوست دارم تو سيب باشي و من چاقو پوستتو بکنم مي دوني چرا؟؟؟ چون چاقو بخواد پوست سيب رو بکنه بايد همش دورش بگرده
كهنه فروش داد ميزنه چراغ شکسته ميخريم….. کفشاي پاره ميخريم …. اسباب کهنه ميخريم ….. بي اختيار دادزدم : کهنه فروش قلب شکسته ميخري
من نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار! خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو! کلبه ي
غريبي ام را پيدا کن، کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را کنار بزن! مرا مي يابي
دو نفر که همديگر را خيلي دوست داشتند و يک لحظه نمي توانستند از هم جدا باشند، با خواندن يک جمله معروف از هم جدا مي شوند تا يکديگر رو امتحان کنند و هر کدام در انتظار
ديگري همديگر را نمي بينند. چون هر دو به صورت اتفاقي و به جمله معروف ويليام شکسپير بر مي خورند: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم
مال تو نبوده
»زندگي را دور بزن و آن گاه که بر تارک بلند ترين قله ها رسيدي، لبخند خود را نثار تمام سنگريزه هايي کن که پايت را خراشيدند
انديشيدن به پايان هر چيز شيريني حضورش را تلخ مي كند… بگذار پايان تو را غافلگير كند درست مانند آغاز.
تمام لحظه هاي دنيا واسه زمانيه که اصلآ انتظارشو نداري و هيچ لذتي بالا تر از دوست داشتن نيست پس حالا که انتظارشو نداري دوست دارم
فقط کسي معني دل تنگي را درک مي کند که طعم وابستگي را چشيده باشد پس هيچوقت به کسي وابسته نشو که سر انجام آن وابستگي دلتنگيست
اگه خدا تا لب پرتگاه بردت بدون يا از پشت گرفتتت .. يا همون لحظه پرواز رو يادت مي ده
هرگز حسرتي در هيچ کجاي دنيا اين چنين يکجا جمع نمي شود که در همين سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد …
تو در من آن تب گرمي كه آبم ميكند كم كم, نگاهت نيز چون مستي خرابم ميكند كم كم, منم آن كهنه ديواري به جا از قلعه هاي سنگ كه باد و آفتاب آخر خرابم ميكند كم كم
بلوتوث قلبت رو روشن کن
مي خوام تمام وجودمو برات سند کنم
.
.
.
.
ها ها ها
ويروس داشت
الان مي ميري ….!
به سلطان حقيقت ها فراموشت نخوام کرد
تو تنها شعله اي هستي که خاموشت نخواهم کرد
گر نيايي تا قيامت انتظارت مي کشم.
منت عشق از نگاه پر شرابت مي کشم.
ناز چندين ساله ي چشم خمارت مي کشم.
تا نفس باقيست
اينجا انتظارت مي کشم…..
وقتي كسي رادوست داري، گفتن آسان تراست، شنيدن آسان تراست، بازي كردن آسان تراست، كاركردن آسان تراست. ووقتي كه كسي تورا دوست دارد، خنديدن آسان تراست. واگر تنهاي تنها باشي، به مرگ فكركردن ازهمه چيزآسان تراست
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟