سکوتت را بشکن شايد فردايي نباشد شايد فردايي نباشد تا تو خواستن را فرياد کني
——————————-
با خود انديشيدم ، در اين ترانه بي تو ماندن ، در اين لحظه هاي بي تو ، حس بودنت ، شنيدن تپش هاي قلبت ، از مرز فاصله ها، از نگاه چشمهاي تو ، تمام انتظارم شد
——————————-
هرگز براي عاشق شدن ، به دنبال بهار و باران و بابونه نباش. گاهي در انتهاي خارهاي يک کاکتوس به غنچه اي ميرسي که ماه را بر لبانت مينشاند.
—————————
اگه دنيا براي تو معني ومفهومي نداره. کمي تامل کن .شايد تو خود دنياي کس ديگري باشي
——————————
تنها بنائي که هر چه بيشتر بلرزه ، محکمتر مي شه ، دله
——————————–
من رشته محبت تو پاره مي کنم، شايد گره خورد، به تو نزديک تر شوم سهم من: يک بغل تو!
——————————
خواهر کوچکم از من پرسيد:
پنج وارونه جه معني دارد؟
من به او خنديدم
گفت : خودم بر ديوار بر ساقه ي درختان ديدم
باز به او خنديدم
گفت خودم ديدم ديروز
مهران پسر همسايه
پنج وارونه به مينو داد
باز به او خنديدم
آنچنان خنده برم داشت که طفلک ترسيد
بغلش کردم و بوسيدم
باخود گفتم:
بعدها وقتي بارش بي وقفه ي درد
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بي گمان خواهي فهميد
پنج وارونه چه معني دارد.
——————————–
دلِ پريشان آمد. گفتم بخوانش.خواند و بازگشت.
اميد مضطرب آمد. گفتم بخوانش.خواند و باز گشت.
آرزو با دلهره آمد. گفتم بخوانش.خواند و باز گشت.
عشق خنده کنان آمد. گفتم خوانديش؟! گفت: من سواد ندارم !!!!!
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟